Friday, September 06, 2002
۱۴ سال از قتل عام زندانيان سياسي در ايران مي گذرد. در کتاب خاطرات آيت الله منتظري نوشته شده که در همان دوسه روز اول نزديک به سه هزار نفر اعدام شدند. تعداد واقعي نزديک به سي هزار نفر تخمين زده مي شود.
زندانيان گروه بندي شده بودند و در دادگاه هاي يک دقيقه اي محاکمه مي شدند. اگر از موضع خود توبه مي کردند که هيچ و گر نه اعدام مي شدند. جايي خواندم که اعدامي ها پس از حکم دادگاه در يک صف به اتاقي براي نوشتن وصيت نامه مي رفنتد. و اتفاق افتاده که چون همه چشم بندداشتند کساني اشتباهي به صف اعدام رفته اند و تا معلوم بشود که اعدامي نيستند جانشان را از دست داده بودند.
سايت ديدگاه پارسال در اين مورد گزارش مفصلي نوشته بود که اگر امسال هم بگذارد خيلي خوب مي شود. گر چه خواندنش شوکه آور است . در زندان گوهر دشت کرج در زير زمين سالن اعدام داشته اند که در يک آن چند نفر را با هم دار مي زدند. در زندان اوين در استخر به طور دسته جمعي اعدام مي کرده اند. . اجساد در کاميون هاي حمل گوشت گذاشته مي شده و در گور هاي جمعي دفن مي شده اند. يکي از اين گور هاي جمعي در خاوران است که بعد از باريدن باران خاک ها به کنا ر مي رود و اجساد معلوم مي شوند . خانواده ها مي آيند و در ميان اجساد به دنبال فرزندشان مي گردند.
جاي ديگري خوانده بودم که عده اي از گروه هاي چپ در حال اعدام شروع به خواندن سرود مي کنند . همه به ۸۰۰ ضربه شلاق محکوم و بعد از اجراي حکم اعدام مي شوند. باز گفته مي شود که عده اي هم در برج هاي اوين با گاز يا انفجار کشته شده اند. يعني وسط زنداني ها بمب انداخته اند و بعد اعلام شده که ساختمان منفجر شده.طبق معمول هم براي اينکه دختران به بهشت نروند قبل از اعدام بهشان تجاوز ميشده .
حکم اعدام به خودي خود حکمي است غير انساني و بايد لغو شود. حتي براي جنايتکاران. اينها که خيلي هاشان دانش آموز و دانشجو بودند و جرمشان فقط طرز فکرشان بود. اما به اين شکل شنيع کشتن حرف ديگري است. مي خواهم بدانم در کجاي اين کار انسانيت نهفته است؟ مي خواهم بدانم کدام انسان از چنين عملي دفاع مي کند؟
من باورم نمي شود که انساني چنين کارهايي بکند. هميشه فکر مي کنم چطورممکن است انساني يک انسان ديگر را شکنجه کند؟بهش تجاوز کند؟بکشد؟ چه چيزي ذهن يک انسان را براي چنين قساوتي آماده مي کند؟ حتي در آن دوران هم از اين قساوت خبر نداشتيم ونمي دانستيم در زندان ها چه مي گذرد. حالا که مي دانيم نوشتن و ياد کردن کمترين کاري است که از دستمان بر ميآيد..
يادشان گرامي باد...
شما هم اگر دوست داريد شمعي به يادشان روشن کنيد مي توانيداين شمع را کپي کنيد.
زندانيان گروه بندي شده بودند و در دادگاه هاي يک دقيقه اي محاکمه مي شدند. اگر از موضع خود توبه مي کردند که هيچ و گر نه اعدام مي شدند. جايي خواندم که اعدامي ها پس از حکم دادگاه در يک صف به اتاقي براي نوشتن وصيت نامه مي رفنتد. و اتفاق افتاده که چون همه چشم بندداشتند کساني اشتباهي به صف اعدام رفته اند و تا معلوم بشود که اعدامي نيستند جانشان را از دست داده بودند.
سايت ديدگاه پارسال در اين مورد گزارش مفصلي نوشته بود که اگر امسال هم بگذارد خيلي خوب مي شود. گر چه خواندنش شوکه آور است . در زندان گوهر دشت کرج در زير زمين سالن اعدام داشته اند که در يک آن چند نفر را با هم دار مي زدند. در زندان اوين در استخر به طور دسته جمعي اعدام مي کرده اند. . اجساد در کاميون هاي حمل گوشت گذاشته مي شده و در گور هاي جمعي دفن مي شده اند. يکي از اين گور هاي جمعي در خاوران است که بعد از باريدن باران خاک ها به کنا ر مي رود و اجساد معلوم مي شوند . خانواده ها مي آيند و در ميان اجساد به دنبال فرزندشان مي گردند.
جاي ديگري خوانده بودم که عده اي از گروه هاي چپ در حال اعدام شروع به خواندن سرود مي کنند . همه به ۸۰۰ ضربه شلاق محکوم و بعد از اجراي حکم اعدام مي شوند. باز گفته مي شود که عده اي هم در برج هاي اوين با گاز يا انفجار کشته شده اند. يعني وسط زنداني ها بمب انداخته اند و بعد اعلام شده که ساختمان منفجر شده.طبق معمول هم براي اينکه دختران به بهشت نروند قبل از اعدام بهشان تجاوز ميشده .
حکم اعدام به خودي خود حکمي است غير انساني و بايد لغو شود. حتي براي جنايتکاران. اينها که خيلي هاشان دانش آموز و دانشجو بودند و جرمشان فقط طرز فکرشان بود. اما به اين شکل شنيع کشتن حرف ديگري است. مي خواهم بدانم در کجاي اين کار انسانيت نهفته است؟ مي خواهم بدانم کدام انسان از چنين عملي دفاع مي کند؟
من باورم نمي شود که انساني چنين کارهايي بکند. هميشه فکر مي کنم چطورممکن است انساني يک انسان ديگر را شکنجه کند؟بهش تجاوز کند؟بکشد؟ چه چيزي ذهن يک انسان را براي چنين قساوتي آماده مي کند؟ حتي در آن دوران هم از اين قساوت خبر نداشتيم ونمي دانستيم در زندان ها چه مي گذرد. حالا که مي دانيم نوشتن و ياد کردن کمترين کاري است که از دستمان بر ميآيد..
يادشان گرامي باد...
شما هم اگر دوست داريد شمعي به يادشان روشن کنيد مي توانيداين شمع را کپي کنيد.