Saturday, August 03, 2002

يكي از دلايلي كه در دفاع از اين خانه هاي عفاف آورده مي شود اين است كه فحشا جزء جدايي ناپذير يك جامعه است و بايد قبولش كرد . خانه هاي عفاف! اين پديده ضاله اجتماعي را از خيابان جمع مي كند و مي برد به جايي كه دور از چشم ما باشد. مزاحمت هاي خياباني براي زنان كمتر مي شود.... امراض كمتر منتقل مي شوند و ...
خلاصه اينكه اين پديده ضاله احتماعي را تحت كنترل بگيريم بهتر است تا به امان خدا رهايش كنيم.
:بعضي ها هر گونه مخالفت با اين طرح را ايده آليسم غير منطقي و شعارهاي توخالي مي خوانند.


كساني كه اين نظرات را مطرح مي كنندبايد اول به اين سوال جواب بدهند كه آيا ميزان فحشا در 23 سال گذشته ثابت بوده كه بشود به آن به عنوان يك معضل اجتماعي و بي ارتباط به شرايط اقتصادي و اجتماعي ايران نگاه كرد؟‌
رشد تصاعدي فحشا به دليل اداره غلط مملكمت و تقسيم نا عادلانه ثروت صورت مي گيرد و در سال هاي اخير به دليل فقير شدن هر چه بيشتر مردم اين سير صعودي را گرفته. در هلند ياهر جاي ديگر كه شما مثال ميزنيد مردم به اين شدت زير فشار اقتصادي و اجتماعي و سياسي نيستند.
اگر ايران يك كشور دمكرات و معمولي بود و به قول حسن آقا عده اي به خواست خودشان و نه به دليل سير كردن شكم بچه شان يا زير فشار شوهر معتادشان اين كار را انتحاب كرده بودند حرف شما درست بود.
اما دفاع از اين طرح در اين شرايط يعني چشم بستن به تمام مشكلاتي كه باعث مي شود يك زن عليرغم ميل خودش به اين كار تن بدهد.
به فول فروع يعني پاك كردن صورت مسئله. اين طرح نه تنها باعث كاهش فحشا نخواهد شد بلكه با عادي شدن آن عده بيشتري كه هر روز و هر روز فقير تر مي شوند به اين راه كشانده خواهند شد.
گذشته از آن به مفاد اين طرح هم نگاهي بيندازيدكه آنقدر مسخره است كه حتي جاي بحث هم ندارد. فكر مي كنيد كدام زني كه مريض است يا شوهرش زياد به مسافرت مي رود قبول كند كه آقا سر از اين خانه ها در در بياورد؟ ‌ !‌

مي كويند چرا اين بحث را به سياست ربط مي دهيد. اين حرف هم خيلي مسخره است كه در مملكتي كه دولتش به رنگ لباس آدم هم دخالت مي كند باز بيايند به مردم ايراد بگيرند كه چراوارد سياست مي شويد.
رواج فحشا و اعتياد در جامعه تنها به سود كساني است كه از جوان ها و مردم مي ترسند..

اين جمله هم از وبلاگ ايگنياتسيو

:
.راهکاری که توابخشی امروز مطرح مي کند پذيرش واقعيت آسيب و جلوگيری از گسترش آسيب است.حتما شما هم شنيده ايد که در هلند فروشگاهها يی مخصوص مواد مخدر وجود دارد و معتادان به راحتی می توانند مواد مورد نياز خود را ار اين فروشگاهها بخرند


وقتي مثال هلند را مي زنيد لطفا قوانين اجتماعي و حقوق مردم را هم يادآوري كنيد. . در هلند زن هامجبور نيستند در گرماي 40 درجه مانتو و روسري و چادر بپوشند. زن ها رابه جرم رابطه خارج از ازدواج سنگسار نمي كنند. در هلند مردم زير پوشش تامين اجتماعي هستند. حقوق كافي مي گيرند. تعطيلات مي روند. زندگي شان برنامه دارد. بين مردم فرق نيست. هر كس از حداقل زندگي بهره مند است.و... در خيابان هايشان گشت هاي رنگارنگ مزاحم مردم نمي شوند. . مردم در خانه هايشان امنيت دارند. هر جاي دنيا كه بخواهند مي روند. بي دغدغه مي توانند كتاب بخوانند .موسيقي گوش كنند. سينما بروند. دست هم را بگيرند و حتي همديگر را در خيابان ببوسند ..

مي گوييد پذيرش آسيب و جلو گيري از گسترش آسيب. هر كجاي اين طرح را نگاه كنيد فقط سعي در پنهان كردن آسيب مي بينيد نه جلو گيري از گسترش آن. كاش يك آمار درست از در صد فحشا در جامعه در سال هاي اخير در دست بود تا مي شد فهميد چقدر از اين آسيب توسط خود دولت به مردم زده شده.
در ضمن در هر جاي دنيا براي جنين طرح هايي تحقيقات وسيع انجام مي شود .راه هاي مختلف پيشنهاد مي شود. علت ها و معلول ها بررسي مي شوند بعد طرح داده مي شود. كه هيچكدام اينها (طبق معمول )‌در اين مورد انجام نشده. مثلا :
1- آمار زناني كه به فحشا رو آورده اند
2-سن و موقعيت اجتماعي زن هايي كه به اين كار رو آورده اند
3- روند فحشا در 10 سال اخير و مقايسه با سال هاي گذشته
4-بررسي نقش عدم تامين احتماعي در گسترش فحشا
5-بررسي نقش بيكاري و فقر در گسترش فحشا و ارائه را ه حل هاي عملي
6-زير پوشش گرفتن زنان بي سرپرست و تامين كودكانشان
و الي آخر

مي بينيد كه اينها از عهده اين دولت خارج است چون پول براي خرج هاي ديگر كم مي آورند. هيچ كس به طرحي كه توسط كساني كه مورد اعتماد مردم باشند و با راه و روش درست انجام گرفته باشد نمي توان ايراد اصولي بگيرد. اما از آنان كه به گفته خود آقاي حسيني هميشه اساس ترين حقوق مردم را پايمال كرده اند انتظار معجزه داشتن كمي زيادي خوش بينانه است.

يك جاي ديگر نوشته اند:

.انصاف نيست در جامعه ای که انسانها از طبيعی ترين حقوق خود محرومند با چنين طرحهايی که می توانند سر منشا تغييرات بعدی باشند اين گونه برخورد شود.(حتی اگر اين طرح از جانب دگم ترين نهادها مطرح شود)جالب است مردمی که هم اکنون زير اجبار قوانينی مانند حجاب اجباری سر خم کرده اند در مقابل چنين قوانييی تا اين حد مقاومت می کنند!بر ختلاف نظر برخی از آقايان من اين موضوع را نشانه هيچ چيز نمی دانم!

چرا اين دوست ما فكر مي كنند كساني كه به مردم حجاب را اجبارا تحمبل كرده اندو مردم را از حقوق ابتدايي خويش محروم كرده اند( جملات خودشان)‌حالا يك هو به فكر رفع اين مشكل بيفتند؟‌مگر فحشا با هر آنچه خودشان مي گويند منافات ندارد؟‌مگر دختر و پسر ي كه دست هم را بگيرند مجازات نمي كنند؟ تا حالا چند تازن به همين دليل سنگسا رشده اند؟ ‌اين سوال را نه از مردم بيگناه كوچه و خيابان بلكه ا ز خود آقايان بپرسيد كه چه شده كه بعد از 23 سال به چنين فكري افتاده اند؟(حالا فرض كنيم كه مفادش هم مسخره نباشد)؟
چند بار بايد آزموده تان را دوباره بيازماييد؟‌اين وسط چند تا زندگي بايد نابود شود؟


Wednesday, July 31, 2002

تاآنجاكه من مي دانم در اين وبلاگ ها در مورد(فاحشه ) خانه هاي عفاف!!بحث شده. :
اگر وبلاگي از قلم افتاده لطفا ياد آوري كنيد..

زن-نوشت
از بالاي ديوار
حسن آقا
باباي ژينا
هميشك
صد ملك دل
آيتك
شيرين
غريب آشنا
كاپوچينو
نت پد ايراني
احسان و عشق
زادمهر
باشما نيستم
دعاگوي شيطان
اژدهاي شكلاتي
هيس
شبح هم در غروي و پري بلنده راجع به فحشا نوشته.

قسمت هاي نظرخواهي را هم حتما ببينيد. بعضي ها كه با اين طرح موافق هستند ميگن كه بالاخره اينطوري فحشا از وسط خيابان جمع ميشه و مردم (يعني مردها!)‌مريض نمي شن و يا اينكه اين در همه جاي دنيا هست و ....
من فكر كنم تو نظرخواهي پرستو نوشته بودم:
فحشا يک مشکل اجتماعيه و نشان دهنده بدبختي يک جامعه است. براي خيلي ها آخرين را حله براي زنده موندن. به نظر من هم مرد و زن نداره و در کل بايد ريشه کن بشه. اما نه با تشکيل خانه هاي عفاف. بلکه با تامين اجتماعي براي همه از جمله زنان بي سرپناه...با ايجاد کار براي بيکاران و تقسيم عادلانه ثروت کشور به صورت امکانات بهداشتي.. اجتماعي و ... که اونم نه اين عاليجنابان دلشون مي خواد که بکنن (تقسيم ثروت؟؟؟)نه اصلا عرضه اش رو دارن

اين طرح به قول فروغ پاگ كردن صورت مسئله است.يعني به جاي اينكه ريشه مشكل را كه همون نابساماني هاي
اجتماعيه ار بين ببرند ميان مشكل رو بزك دوزك مي كنند .

با همين روش ميشه بقيه مشكلات اجتماعي رو هم حل كرد
مشكل كودكان خياباني:‌همه كودكان را جمع كنيم و به اردو گاه هاي مخصوص بفرستيم تا آنجا گدايي كنند. بر درآمدشان هم ماليات ببنديم .
مشكل فقر: تمام فقرا را بكشيم هم جمعيت كمتر مي شود هم اينكه همه ثروتمند خواهند بود.
مشكل اعتياد: همه معتادها را جمع كرده به جزيره اي دور دست تبعيد كنيم و ازشان بيگاري بكشيم . (‌قبلا اجرا شده)
مشكل زندانيان سياسي:‌ زنداني هاي سياسي را از دم بكشيم ديگر زنداني سياسي نخواهيم داشت(قبلا اجرا شده )
مشكل بيكاري:همه بيكارها را بگيريم و از دره اي پرت كنيم پايين (راه حل براي مشكل كثرت جمعيت)






خانه هاي عفاف...

حراجه ...امروز***** ساعتي*****.تومن.....

حتما اين قضيه خانه هاي عفاف را شنيده ايد.
حيلي خنده دار است كه معني ها در اين جامعه چگونه بر عكس شده. فاحشه خانه مي شود خانه عفاف..زندان مي شود دانشگاه...دزد مي شود عالم و الي آخر...
...
اولين بار اين لينك را از طرف آذر در وبلاگ زن -نوشت ديدم. شما هم بخوانيد و خودتان ببينيد چه خبر است.
چند تا نكته جالب:
هيأت امنا عبارتند از: دو نفر روحاني مورد اعتماد مردم حتي الامكان امام جمعه، مسؤول دستگاه قضا، يا بالاترين رده وزارت كشور در منطقه، فرمانده نيروي انتظامي مسؤول حوزه نماينده ولي فقيه در سپاه، دو نفر از افراد مورد اعتماد و وجيه المله.

پس از عادي شدن و رفع قبح اجتماعي، مؤسسه مي‌تواند نسبت به كليه كساني كه متقاضي هستند، همكاري و مساعدت نمايد.»
(اين را كساني مي گويند كه دختران را به خاطر يك تار مو ميزنند و زنداني مي كنند و مجبورشان مي كنند امضا كنند كه ديگر مرتكب فحشا نخواهند شد!)

ـ واحد صدور گواهي ازدواج موقت: رعايت و اجراي ضوابط شرعي ازدواج موقت، صدور گواهي براساس مشخصات شناسنامه‌اي و با ذكر مدت و اجرت.

ـ واحد ارجاع به هتل: معرفي هتل‌ها و ارائه نشاني آنها به زوجين


ـ نحوه برخورد نيروي انتظامي: با ارائه گواهي فوق به هتل‌ها، همراه شناسنامه طرفين، اداره اماكن نيروي انتظامي هيچگونه ممانعتي از اسكان افراد ياد شده در هتل به‌عمل نخواهد آورد

كليه اموال منقول و غير منقول مؤسسه، پس از وصول مطالبات و پرداخت بدهي‌ها در اختيار ولي فقيه و يا اشهر مراجع تقليد قرار مي‌گيرد تا در مصارف مشابه، مصرف گردد
به به!!!
همه چيز ديده بوديم غير از فاحشه خانه دولتي آن هم در ام القراي اسلام!!!
علاوه بر اينكه مشكل زن بد بخت را حل نمي كنند بيشتر در دام فحشا غرقش مي كنند و تازه در اجرت هم سهيم مي شوند...واقعا كه!

فروغ مي نويسد:

...فقط برای اين مملکت ، اين زنان و مردان بيچاره که خودم يکی از آنها هستم متاسفم...به جای رفع بيکاری ، رفع فقر ، رفع فحشا ورفع هزاران معضل اين جامعه ، قانون گذاران ما هر چه مسئله است خط می زنند و به جايش شهر نو باز می کنند ...




Sunday, July 28, 2002

زمان:‌قرن بيست و يكم
مكان: ايران آريايي اسلامي×

دختري به نام اعظم در بهبهان به صورت مردي كه وارد خانه اش شده بوده و به زور چاقو قصد تجاوز به او را داشته جوهر نمك مي پاشد و باعث كوري او مي شود. قاضي تشخيص مي دهد كه اين دفاع مشروع نبوده. حدس بزنيد حكم دخترك بي نوا را : پرداخت پول...يك سال زندان و:
از بين بردن بينايي چشم در ملا عام!!!

.مردي به نام محمود درتهران به اعدام از طريق پرتاب ازكوه محكوم شده. اين را در روزنامه نوروز 27 تير هم مي توانيد بخوانيد.

راستي اين گفتگوي تمدن ها يعني چي؟شما فكر مي كنيد ما تمدني هم داريم كه كسي بخواهد در موردش با ما گفتگو هم بكند؟



خطابه ي تدفين:

غافلان همسازند
تنها توفان
كودكان ناهمگون مي زايد

همساز
سايه سانانند
محتاط
در مرزهاي آفتاب
در هيئت زندگان
مردگانند
وينان
دل به دريا افكنانند
به پاي دارنده آتش ها
زندگاني
دوشادوش مرگ
پيشاپيش مرگ
هماره زنده ازآن سپس كه با مرگ
و همواره بدان نام كه زيسته بودند
كه تباهي
از درگاهي بلند خاطره شان
شرمسار و سرافكنده مي گذرد

كاشفان چشمه
كاشفان فروتن شوكران
جويندگان شادي
در مجراي آتشفشان ها
شعبده بازان لبخند
در شبكلاه درد

با جاپايي ژرف تر از شادي
در گذرگاه پرندگان

در برابر تندر مي ايستند
خانه را روشن مي كنند
و مي ميرند


احمـــــد شامـــــــــلو



شعري كه زندگي است....



....موضوع شعر
امروز
موضوع ديگري ست....

امروز
شعر حربه خلق است
زيرا كه شاعران
حود شاخه اي از جنگل خلقند
نه يا سمن و سنبل گلخانه فلان.

بيگانه نيست
شاعر امروز
با درد مشترك خلق:
او با لبان مردم
لبخند مي زند
دردو اميد مردم را
با استخوان خويش
پيوند مي زند.
.....

.او با شعرش به جنگ سياهي ها رفت. به جاي افسوس خوردن و يا از گل و بلبل نوشتن...دردهاي مشترك را فرياد كرد.

در شعرهاي شاملو هميشه اميد به آزادي و زندگي بهتر موج مي زند..ايمان به مردان جسور و دختران دشت...احترام به وارطان و آنان كه عشقشان زندگي است.........

و اين خصيصه اي است كه لااقل براي من شاملو را از بقيه شاعران جدا مي كند. .

وقتي كه مردا پاشن
ابرا زهم مي پاشن
(از شعر بارون)

يا

ما ظلمو نفله كرديم
آزادي رو قبله كرديم
از وقتي خلق پا شد
زندگي مال ما شد
از شادي سير نمي شيم
ديگه اسير نمي شيم...
(از شعر پريا)

و يا

شب ندارد سر خواب
شاخ مايوس يكي پيچك خشك پنجه بر شيشه در مي سايد

من ندارم سر ياس
زير بيحوصلگي هاي شب از دورادور
ضرب آهسته پاهاي كسي مي آيد...

(از شعر گل كو)


طرف ما شب نيست
چخماق ها كنار فتيله ها بي طاقتند

خشم كوچه در مشت توست
در لبان تو شعر روشن صيقل مي خورد
من تو را دوست مي دارم و شب از ظلمت خود وحشت مي كند...

(از شعر ترا دوست مي دارم)

×××××جايش چه خالي است...يادش گرامي باد..




This page is powered by Blogger. Isn't yours?