Monday, July 10, 2006

گنجی نه رهبر ایران است و نه نماینده مردم ایران

خیلی وقت ها هست که آسان ترین راه بهترین راه نیست. متاسفانه مشکل ما در بیشتر مواقع این است که دنبال آسان ترین راه هستیم. از اول معلوم بود این رژیم جانی و
آدمکش است. داستانهای شکنجه و زندان و قتل عام زندانیان سیاسی را آنقدر گفته ایم و گفته اند که دیگر حرفی درش نیست. اما وقتی رفسنجانی رییس جمهور شد خیلی ها گفتند که نه بابا این ملا با بقیه ملاها فرق دارد. این یکی مترقی است. لابد برای این که دخترش فائزه خانم را کرد رییس تربیت بدنی زنان!
بعد که خاتمی آمد با عبا و عمامه مارک دار و عینک دورطلایی و ریش مرتب و منظم باز خیلی ها یادشان رفت که همین آقا در زمان اعدام و بکش و بکش سالها وزیر ارشاد بوده است. باز هم گفتند نه این یکی اصلاح طلب است. وقتی میشود انقلاب مخملی کرد چرا انقلاب کاکتوسی کنیم؟

اما خاتمی خودش با حمایت از لاجوردی جلاد به عنوان "خدمتگزار مردم" و "اراذل و اوباش" نامیدن دانشجویانی که قیام فراموش نشدنی هجده تیر را به راه انداختند نشان داد که در پس آن قیافه مرتب و منظم روباهی شیاد بیش نیست. هنوز که هنوز است کمیسیونهای دست نشانده آقا دارند مرگ فجیع زهرا کاظمی و قتل های زنجیره ای را بررسی میکنند. هشت سال تمام با شعار اینکه اگر دهانم را باز کنم حرف میزنم سر همه را شیره مالید تا ملاها بتوانند طرح هجده ساله بمب اتمی خود را پیش ببرند و یک قدم دیگر به یک امپراتوری ملایی نزدیک تر شوند.

حالا می بینم که غرب و ملاها سر اکبر گنجی به توافق رسیده اند. . بر خلاف همه زندانیان سیاسی در ایران که حتی حق ملاقات با خانواده را هم ندارند آقای گنجی از این شهر به آن شهر سفر میکند و جایزه پشت جایزه دریافت میکند. . واقعیت هایی که باید در این میان به خاطر بیاوریم این است که اکبر گنجی از همین رژیم است و تا بحال از گذشته خود عذرخواهی نکرده است و حقایقی را که از قتل عام زندانیان سیاسی می داند تا بحال برملا نکرده است. گنجی جایزه آزادی بیان را به حجاریان ( یک پاسدارد قبلی دی
ر) تقدیم میکند !!! از طرف خامنه ای ( کی او را نماینده کرده؟) به خاطر قتل عام 67 عذر خواهی میکند و برای آزادی سه زندانی سیاسی که یکی شان هم آقای آیت الله موسوی خوینی ها تشریف دارند اعلام اعتصاب غذا میکنند. بعد که گند کار در می آید میگوید " همه زندانیان سیاسی- حتی آنها که کسی اسمشان را نشنیده است"! عحب!

ما اسم اکثرزندانیان سیاسی را شنیده بودیم. همان وقتی که خانواده گنجی برای نجات او ( تنها و تنها اکبر گنجی) تلاش میکردند و از جرج بوش گرفته تا ابطحی خواهان آزادی گنجی بودند وبلاگ نویسان آزادی همه زندانیان سیاسی را خواستار بودند. در بهمن سال گذشته همه زندانیان سیاسی گوهردشت اعتصاب غذا کردند. حجت زمانی قبل از عید اعدام شد. اسماعیل محمدی پدر 5 فرزند قبل از او. همه برای لغو حکم اعدام ولی الله فیض مهدوی تلاش کردند الا اکبر گنجی و همراهش خانم شیرین عبادی. الان 5 زن زیر حکم سنگسار هستند. . حتی منصور اسانلو که فقط به دلایل صنفی در زندان است در لیست آقای گنجی نیست. آقای گنجی دیر آمده اند اما زود یاد گرفته اند که چطور میشود "خاتمی و خمینی" شد. با سوار شدن بر موج خواسته های مردم بدون پشتوانه و تضمین.


من از آقای گنجی دعوت میکنم که اگر ادعایشان درست است:
1- همه اسراری را که در زمان پاسدار بودن از شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی دارند همین حالا بدون تعارف بر ملا کنند.
2- اسامی کسانی را که در این قتل عام دست داشته اند بدون تعارف بنویسند. حالا که در خارج از ایران هم هستند و خطر جانی تهدیدشان نمی کند.
3- اسامی زندانیان سیاسی را که خواهان آزادی شان هستند بنویسند. ما اسامی زندانیان سیاسی را میدانیم. شما که در اوین بودید میدانید یا نه؟

خلاصه حرف این است که از اکبر گنجی و خاتمی و تبعاتش انتظار انقلاب مخملی و استحاله شدن این رژیم را نداشته باشید. دنبال راه آسان نرویم.اگر خودمان را گول بزنیم باز ده بیست سال دیگر به عمر رژیم ملاها اضافه کرده ایم.. شاید هم بیشتر.

گمان من این است که غرب و ملاها بر سر آلترناتیو سازی از اکبر گنجی و امثالهم به توافق رسیده اند. این که گنجی از این مسئله خبر دارد یا نه حرف دیگری است. این یک دام دیگر برای مردم ایران است. مهم نیست کی پیش روی ما است. بیایید به جای افتادن دنبال گنجی یا هر شخص دیگری از اصل مسئله دفاع کنیم. آنها هم اگر در حرفشان جدی باشند دنبالش را خواهند گرفت.

اولین قدم تلاش برای آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و لغو فوری حکم اعدام و سنگسار

Monday, May 22, 2006

ولی الله فیض مهدوی را آزاد کنید!






امروز 26 اردیبهشت ماه است. .
روزی که جمهوری اسلامی می خواست یک انسان بیگناه دیگر را سر به نیست کند.
یک آزاده دیگر را از ایرانیان بگیرد...

دو روز پیش محمد علی دادخواه عقب نشینی رژیم را اعلام کرد.
اما مگر به حکومت مرگ آخوندی میشود اطمینان کرد؟

تا وقتی که صریحا و رسما لغو حکم اعدام ولی الله فیض مهدوی از طرف قوه قضاییه اعلام نشود هر روز میتواند روز اعدام ولی الله فیض مهدوی و دیگر زندانیان سیاسی باشد.

بیایید ما عقب نشینی نکنیم.

این پیروزی که امیدوارم موقتی نباشد نتیجه وحدت ما بود. نتیجه جمع شدن دور یک هدف انسانی.

نتیجه این که نخواستیم سر یک انسان را بالای دار ببینیم. آنهم جوان آزاده ای که شش سال از 28 سال عمر خود را در سیاه چالهای جمهوری اسلامی و قریب به دوسال عمرش را در انفرادی گذرانده است.

جوانی که صدای رسایش طنین مرگ خفاشان خونخوار جمهوری اسلامی است.

جوانی که با تن نحیف با کلیه های از کار افتاده خون بالا می آرود و تاول های پوستی همه تنش را گرفته است توانست با ایستادگی خود اینهمه انسان را از انفعال در بیاورد.

درود بر تو ولی الله فیض مهدوی
دروز بر همه زندانیان سیاسی
درود بر آزادی و مرگ بر اختناق

اگر اسم وبلاگ هایتان را هنوز عوض نکرده اید همین امروز این کار را بکنید. هیچوقت فکر می کردید یک وبلاگ - یک تلفن - یک ایی میل - - شرکت در تظاهرات- تماس با یک رادیو یا روزنامه ....کارهایی که جمعا از شما دو سه ساعت هم وقت نمی گیرد بتواند دولت ایران را وادار به عقب نشینی کند؟

میدانید چرا؟

برای اینکه ما بی شمارانیم.......فقط باید به قدرت اتحاد خود واقف شویم.

بیایید تا آزادی ولی الله فیض مهدوی- و همه زندانیان سیاسی و تا لغو حکم اعدام درایران قطره ای از این دریا باقی بمانیم.

*******************



مطالب مرتبط

این پیروزی بر شما مبارک باد«این که رژیم از چه طریق می‌خواهدعقب نشینی کند مربوط به خودش است»
ایرج مصداقی


سومين پيام ولي الله فيض مهدوي که چند لحظه پيش (25 ارديبهشت، ساعت 20:45، به وقت لندن) دريافت شد

(شنيداري)
متن پیاده شده پیام سوم ولی الله فیض مهدوی که شب قبل از تاریخ اعلام شده اجراء حکم اعدام ( قتل) وی در تاریخ دوشنبه ساعت 20.45 به وقت لندن به دیدگاه رسیده است.
«من ولی الله فیض مهدوی از اینجا به تمام دوستان و آزادیخواهان و تمام مبارزانی که در ایران مشغول مبارزه با دیکتاتوری و ظلم هستند، اعلام می کنم که ما هرگز دست از مبارزه نخواهیم کشید و به یاری شما دوستان خبر آزادی را به [زودی به شما]خواهیم گفت.»__

______نوشتار علي ناظر پيش از دريافت پيام فوق


اعدام- مهرنوش معظمي گودرزي

حرکتی کوچک با دستاوردها یی بزرگ سعيد اطلس (گيل آوا)



ضرب و شتم زندانیان سیاسی در گوهردشت

صبح روز دوشنبه مورخه 25/2/85 ساعت 9.15 دقیقه برای بار دیگر گارد زندان به بهانه بازرسی به بند شش زندان گوهردشت کرج حمله ور شدند و زندانیان مقیم این بند را مورد تعرض و توهین قراردادند . یکی از زندانیان سیاسی آقای اسد شقاقی که در این بند سکونت دارند مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفتند ، علت ضرب و شتم این زندانی اعتراض وی به شیوه بازرسی مامورین و توهین های پیاپی به زندانیان دیگر بود که اين اعتراض به صورت بسیار قانونی و محترمانه بيان شد. اما نه تنها مامورین گارد توجهی به اعتراص این زندانی سیاسی ننمودند بلکه بوسیله باتوم وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند .شایان ذکر است در طی ده روز گذشته این چهارمین بار است که رضا تره بری از مسئولین گارد زندان به دلیل واهی گارد زندان رابه جهت تفتیش و بازرسی و آزار زندانیان بدون هماهنگی مافوقهای خود به بند 6 سالن 16 می آورد . البته این موضوع در اینجا حائز اهمیت است که مافوقهای وی از گزارشات مکرری که زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان به دست آنان میرسانند اظهار بی اطلاعی مینمایند و ترتیب اثری نمیدهند. رحیم دوروک خانی و شاهین مهاجری از اعضای گارد زندان میباشند که اقدام به ضرب و شتم زندانیان سیاسی نموده اند .گفتنی است همچنین با توجه به تقاضای مکرر از سوی زندانیان سیاسی اسد شقاقی و ولی الله فیض مهدوی جهت انتقال به نزد سایر زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت تا کنون از سوی مسئولین زندان اقدامی صورت نگرفته است و ضمناٌ علیرغم بیماری سخت برادر آقای اسد شقاقی مسئولان زندان همچنان با تقاضای ملاقات ایشان مخالفت مینمایند. فعالان حقوق بشر در ایران ضمن محکوم نمودن نقض حقوق بشر، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی میباشد ، دست تمام کسانی که در این راه با ما همگام هستند را میفشاریم.فعالان حقوق بشر در ایران
Human Rights Activists in Iran
hra.iran@gmail.com
http://hra-iran.blogfa.com/
Tel : +989329224904

اخباری از وضعیت زندانیان سیاسی
آقای ولی الله فیض مهدوی زندانی سیاسی که بعلت وضعیت بد جسمی بشدت تحت فشار هستند و بعلت مشکلات کلیوی ، بیشتر از یازده کیلوگرم وزن از دست داده اند و تاولهای بزرگی بر روی پوست ایشان بوجود آمده است ، ضعف بینایی وبالا آوردن خون نیز ... ادامه مطلب


نامه سرگشاده اتحادیه کارگری آفریقای جنوبی به احمدی نژاد در اعتراض به حکم اعدام ولی‌الله فیض مهدوی


بخوان اي همسفر با من.

**********
با این که هنوز در برزخ هستیم اما باز خوشحالم که اقدامات ما بی اثر نبوده است. .. بارها این روزها را از سر گذرانده ایم. برای حجت زمانی- اسماعیل محمدی و زندانیان غیر سیاسی مثل افسانه نوروزی و کبری رحمان پور و فاطمه حقیقت پژوه. . معمولا برای زندانیان غیر سیاسی متحد شدن کار سختی نیست. چون بهای زیادی ندارد. اگر زندانی سیاسی باشد بعضی ها اول حساب و کتاب می کنند که آیا ما گروه این طرف را قبول داریم یا نه. یعنی نزدیکی یا دوری یا انتقاد از یک گروه میتواند باعث سکوت و عدم اعتراض به ضد انسانی ترین حکم دنیا یعنی اعدام آنهم صادره از بیدادگاه های جمهوری اسلامی بشود. اینجاست که هر کدام از ما میتوانیم یک جمهوری اسلامی و یک خمینی شویم.

رادیو فردا - سایت روشنگری- بی بی سی و بسیاری از وبلاگ ها در برابر این حکم اعدام ساکت نشستند. اعتراض نکردند. حتی خبری هم پخش نکردند.(تا اینکه رادیو فردا خبر علی دادخواه را همین دو سه روز پیش نوشت.) یادم هست وقتی گنجی در زندان بود هر روز عکس او در حال اعتصاب غذا زینت بخش همین سایت ها بود. این انتقاد به گنجی که خودش هم زندانی بوده و زجر کشیده نیست . انتقاد به رسانه هایی است که انسانیت را به جویی فروخته اند.

خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل هم که جای خود دارد. فعلا مشغول تیرپراکنی به امریکا و تهدید به مقابله با خطر حمله نظامی است.خوب است که ما از اول هم ازش توقعی نداشتیم.

با همه اینها انسانیت و آزادگی پیروز شد . از شوره زار یاس به همت انسان دوستان هزاران چشمه امید جوشید.

چشمه هایی که ما را از پشت مونیتورهای کامپیوتر در این دنیای مجازی به هم وصل میکند. چشمه هایی که در منتهای التهاب و شوریدگی این آرامش را به انسان می بخشد که :

گرچه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است....

Wednesday, May 03, 2006



دوازده روز به اعدام ولی الله فیض مهدوی
ولی الله فیض مهدوی - بیست و هشت ساله. است.
شش سال از عمر خود را در زندان
های جمهوری اسلامی گذرانده است.
پانصد و چهل و شش روز در انفرادی به سر برده است.
شکنجه شده است و بارها اعدام مصنوعی شده است.
از بیماری های متفاوت پوستی و گوارشی که پیامد شکنجه و شرایط سخت زندان هستند رنج میبرد...
نام او زینت بخش همه بیانیه های اعتراضی زندانیان سیاسی گوهردشت است.
او در همه اعتصاب غذاهای زندانیان شرکت داشته است.
اکنون جان او به طور جدی در خطر است.
ما چه کرده ایم و چه میکنیم؟
سکوت ما علامت رضا برای این جنایت است.
جلاد اعلام میکند:
اعدام می کنیم و شما هیچ کاری نمی توانید بکنید
( هیچ کاری نمی خواهید بکنید!)
این ترس- این انفعال- این جدایی
سوخت بی پایان ظلم و ستمی است که بر ما میرود
و ما همچنان دوره میکنیم
شب را و روز را
هنوز را......
گل کو
************
در همین رابطه:
جنگجوی سپیده دمان- ( ایرج مصداقی- دیدگاه(
http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=12248
صدای ولی الله فیض مهدوی را اززندان در اینجا بشنوید:
http://www.didgah.net/seda/didgah_valifaiz.ram
من سعی کرده ام که پیام او را پیاده کنم. بعضی جاها مفهوم نبودند که نقطه چین گذاشته ام. اگر اشکالی هست بنویسید تا درست کنم.
متن پیام ولی الله فیض مهدوی از زندان گوهر دشت ( رجایی شهر ) کرج
با درود به تمامی هموطنان عزیزم که در ایران و سراسر جهان صدای منو می شنوند. من ولی الله فیض مهدوی متولد پنجم بهمن ماه هزار و سیصد و پنجاه و هشت هستم که در...ماه سال هزار و سیصد و هشتاد در سن بیست و دو سالگی به دست مامورین وزات اصلاعات به اتهام پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران و اقدام علیه امنیت کشور دستگیر شدم. بعد از دستگیری مدت پانصد و چهل و شش روز در سلول های انفرادی وزارت اطلاعات تحت بازجویی و شدید ترین شکنجه های فیزیکی و روحی قرار گرفتم. در طول این مدت در زندان انفرادی چیزهایی که همیشه و همه جا با من بود دستبند و پابند و یک چشم بند مشکی بود و در یک سلول چهار متری که نور کافی هم نداشت به سر میبردم. این دوران سخت ترین دوران زندگی من بود. بعضی از شب ها مامورین وزارت اطلاعات و بازجو منو از خواب بیدار میکردند و به محوطه خارج از سلولم می بردند و به من میگفتند که آخرین حرفاتو بگو. بعد با شلیک یک گلوله منو می ترساندند. من فکر میکردم که گلوله بهم اصابت کرده و مدتی شوکه بودم اما دوباره دست منو میگرفتند و به سلولم باز میگردوندند. بعد از اتمام دوران انفرادی در سال هزار و سیصد و هشتاد و دو در شعبه بیست و شش یا بیست و سه دادگاه انقلاب تهران فقط در یک جلسه دادگاه که مدتش هم بسیار اندک بود به ریاست قاضی حداد به اعدام محکوم شدم. در همون جلسه دادگاه تمام اتهاماتی را که به من وارد شده بود صریحا رد کردم و با صدای بلند فریاد زدم که دادگاه رژیم را به رسمیت نمی شناسم. چرا که نه وکیلی از طرف من در دادگاه حضور داشت و نه هیئت منصفه ای. در همان روز به علت اعتراضم به قاضی دادگاه به زندان دیزل آباد.کرمانشاه منتقل شدم و چند ماه در آن زندان در بدترین شرایط ممکنه نگهداری می شدم. اواخر سال 1382 بود به زندان اوین تهران منتقل شدم و بعد از چند ماه یک بار دیگر به دل علت درگیری لفظی ام با بختیاری رییس سابق سازمان زندان های کل کشور به زندان گوهر دشت کرج موسوم به رجایی شهر تبعید شدم. یادم میاد در بدو ورودم به این زندان یعنی همین زندان رجایی شهر رییس سابق زندان آقای ملکی به من گقت که دیگه تو این زندان هیشکی به دادت نمی رسه. از اون زمان تا امروز مورد آماج تهدیدات و حتی حمله زندانیان خطرناک به تحریک مسئولین زندان قرار گرفتم و در سخت ترین شرایط ممکنه با حداقل امکانات که برای یک زندونی لازمه زندگی میکنم. البته زندانیان سیاسی تو زندان رجایی شهر اکثرا...... نگهداری میشن .و این کاملا طبیعیه.
چند روز قبل از فرا رسیدن نوروز سال 1385 بود که توسط معاون قضایی زندان رجایی شهر آقای علیمحمدی برگه ای به من ابلاغ شد که حاکی از اجرای حکم اعدامم دربیست و ششم اردیبهشت سال 1385 بود. البته این حکم اعدامم بارها به صورت شفاهی از زبان رییس فعلی زندان آقای علی حاج .. کاظم..و رییس بند شش محمد جارویی به من ابلاغ شده بود. همین هفته گذشته بود که رییس بند شش محمد جارویی منو به دفترش احضار کردو با لحنی خشن و تهدید آمیز به من گفت که چرا اخبار مربوط به حکمتو به بیرون از زندان میدی. این کارها اصلا به نفع تو نیست همانطور که به نفع حجت زمانی نبود.
بله. خلاصه هموطنان و دوستان عزیزی که صدای منو می شنوید من در طول مبارزاتی که داشتم آموختم که برای یک فرد مبارز اهمیتی نداره که حتما خودش به هدف نهایی اش برسه بلکه مهم تر از همه چیز تداوم مبارزه در راه رسیدن به هدفه و معتقدم که اصالت آزادی و دمکراسی مثل تنفس برای هر انسانی حیاتی و لازمه و برای همین از شما می خوام که در برابر زورگویی های حکومت آخوندی حاکم بر ایران دست از مبارزه خودتون نکشید. در پایان هم پیامی دارم برای عمال و سرکردگان حکومت و به اونها میگم که ما هرگز تن به ذلت و پستی در مقابل شما نخواهیم داد و به حکومت دیکتاتوری شما به قیمت از دست رفتن جونمون هم "آری" نخواهیم گفت.
زنده باد آزادی ملت ایران از قید ستم و ظلم و استثمار
ولی الله فیض مهدوی هستم از زندان رجایی شهر

Wednesday, April 19, 2006


ولی الله فیض مهدوی

این عکس ولی الله فیض مهدوی را در دیدگاه دیدم. با نقل مطلبی از وبلاگ احمد باطبی عزیز.
این چهره یک "انسان" است. کسی که نتوانسته است حاکمیت ظلم بر کشورش را تحمل کند . کسی که سالهاست به جرم آزادیخواهی در سیاه چال های رژیم ایران به سر میبرد.

جوان 28 ساله ای که یک کلیه اش از کار افتاده و دچار بیماری شدید پوستی است. جوانی که هر روز به دفتر زندان احضار میشود تا اعدام قریب الوقوعش در 26 اردیبهشت ( و به قولی 6 اردیبهشت) را به او یادآوری کنند. در همه جای دنیا تظاهرات بر پا است. هر روز نامه ها نوشته می شوند و تلفن ها زنگ میزنند تا جان یک انسان آزاده را نجات بدهند.

ولی الله فیض مهدوی در زمان انقلاب یا یک ساله بوده یا کمتر. با این حال حس مسئولیتش در قبال جامعه به او اجازه نداده است که ساکت وآرام بنشیند. جرمش معلوم نیست. اتهامش هواداری از مجاهدین خلق است. مجازاتش اعدام..

زمانی اینجا عکس حجت زمانی( مجاهد خلق) و اسماعیل محمدی ( پیشمرگه کومه له ) را گذاشتیم و خواستار لغو حکم اعدام آنها شدیم. هر دو آن عزیزان را وحشیانه از ما گرفتند. بعضی اصلاح طلبان به زندان رفتند و آمدند و آزاد شدند و دنیا گفت ایران در حقوق بشر پیشرفت کرده است. اما زندانیان سیاسی واقعی جانشان همچنان در خطر است. فقط ما می توانیم نجاتشان دهیم. با پیگیری مستمر.
نگذاریم رژیم جمهوری اسلامی فروغ چشمهای مبارزی دیگر را از ما بگیرد.

برای تماس با سازمانهای حقوق بشر به این صفحه مراجعه کنید:
http://humanrightsorganizations.blogspot.com

همسایه ها یاری کنید.....



تا ما اتم داری کنیم.....




گذشته از این که انرژی هسته ای خوب است یا بد . یا حق ایران است که انرژی هسته ای داشته باشد یا نداشته باشد و گذشته از این که بمب اتم یا انرژی اتمی در دست قاتلین و جنایتکاران با سوابق مشعشع چه عواقبی می تواند داشته باشد می خواهم در باره هارت و پورت های اخیر رژیم ایران کمی بنویسم.

هفته پیش در مراسمی در مشهد با مراسم شادی و پایکوبی اعلام شد که ایران بالاخره مرزهای علم را درنوردیده و توانسته است اورانیم را درحد محدود غنی کند. گاز اورانیوم غنی شده را هم در لوله ای کرده و به این و آن نشان میدهند..

اگر عالمان و دانش پژوهان ایرانی اولین کسانی بودند که توانسته بودند این کاررا بکنند شاید شادی و پایکوبی هم داشت اما اولین کسانی که این کار را انجام دادند دانشمندان امریکایی پروژه مانهاتان در جنگ جهانی دوم بودند. تازه آن پروژه که از صفر شروع شده بود و رقیبشان هم هیتلر بود چند سال بیشتر طول نکشید. . برنامه اتمی ملاها هفتاد سال بعد دارد اعلام میشود. تازه هجده سالش مخفی بود و تا بحال بیست و چند سال طول کشیده همه اش هم تقلبی و از روی نسخه های آقا خان پاکستانی است. رآکتورهایشان را هم که روسی ها ساخته اند. معلوم نیست این جشن و پایکوبی برای چیست؟

هنوز ایران یک مداد نمی تواند بسازد. موتور ماشین هایش مونتاژ خارجی است. . آلودگی آب و هوا و شیوع دوباره بیماری هایی مثل مالاریا و وبا بیداد میکند. سیستم درمانی و اقتصادی و تجاری در سایه آقایان قفل شده است. آن وقت یک پروژه تقلبی را که نسخه اش هم خارجی است می خواهند به زور به عنوان پیشرفت علمی به خورد مردم بدهند.

واقعا که از ملا به جز این هم بعید نیست.

Tuesday, April 04, 2006

ولی الله فیض مهدوی قهرمان شکنجه گاه های ایران
( منبع_ آژانس خبری کوروش)
به نام آفریدگار آزادی وآزادگی من به عنوان یک آزادی خواه ویک زندانی سیاسی ، که فقط به صرف فعالیتهای حقوق بشریم مدتها شکنجه شده ام وهم اکنون به تحمل 3 سال حبس محکوم کردیده ودرزندان مخوف گوهردشت کرج ( رجائی شهر ) به سرمی برم با این نامه قصد دارم که نظرم را دررابطه با یکی ازهم بندیانم ابراز نمایم . مبارز خستگی ناپذیری که سالیان سال درمقابل حکومت خودکامه حاکم درایران ازهیچ کوششی دریغ نکرده وهیچ حقیقتی رافدای مصلحتی نمی کند. روحی که درزیر نگاههای وحشی دژخیمان ، باوجود تمام تهدیدات وفشارها درزندان حکومت محکم ایستاده ، ودست از مقاومت نمی کشد. آری :من ولی الله فیض مهدوی راقهرمان شکنجه گاهای ایران می نامم . به یاد دارم زمانی که حکم اعدامش قطعی شده بود به اتاقش رفتم تا ازوی دلجوی کنم اما به دور ازانتظار ، وبرخلاف تصورم باچهره خندان ونگاهی مصمم به من نظاره کرد وگفت" مهم نیست مرگ درکجاوچگونه گریبانم رابگیرد همین قدر که افراد دیگری قیام کنند وجای مارا بگیرند همانطور که ما جای دیگران را پر کردیم ازمرگ هم باافتخار استقبال می کنم". ملت ایران بیاید برای یک بارهم که شده قبل از آنکه شاهد مرگ یکی دیگر ازقهرمانان وفرزندان این سرزمین باشیم باهر ابزاری که می توانیم برای نجات ایشان بکوشیم وبار دیگر باحرکت های اعتراض آمیز خود درمقابل حکومت، ودرخواست ازسازمانهاونهادهای حقوق بشری آزادی ایشان وتمامی زندانیان سیاسی طلب کنیم. باآرزوی آزادی تمامی زندانیان سیاسی

اسد شقاقی عضوجبهه اتحاد ملی ایران ، زندان رجائی شهر کرج مورخه 8 / 1 / 85

**********
بیانیه سازمان عفو بین الملل برای اقدام فوری جهت پیشگیری از اعدام ولی الله فیض مهدوی

فراخوان شورای ملی مقاومت به‌اقدام عاجل برای نجات جان زندانی مجاهد ولی‌الله فیض مهدوی

یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام در خطر مرگ قرار گرفت

ولی الله فیض مهدوی در آستانه اعدام قرار دارد- انجمن دفاع از حقوق زنان در ایران

اعدام زندانیان سیاسی- انتقام گیری دولت جمهوری اسلامی به شیوه همیشگی

این شیوه همیشگی دولت ایران است که انتقام شکست های داخلی و بین المللی خود را از زندانیان سیاسی بگیرد. چه از فردای سی خرداد که عکس کودکان اعدام شده را در روزنامه اطلاعات منتشر کرد - چه از سال 67 که از مقاومت زندانیان به جان آمده بود و در صحنه جهانی مجبور شده بود راه قدس از کربلا را تا اطلاع ثانوی تعطیل کند و جام زهر را سر بکشد و چه حالا که پرونده اش بالاخره به شورای امنیت ارجاع شده است. .

دولت ایران یک دولت عادی نیست. حکومت قاتلان و شکنجه گران بر مردم است. دولت ایران فرزندان ما را به عنوان زندانی سیاسی به گروگان می گیرد تا نتوانیم بر علیه ظلمی که بیست و هفت سال است بر ما میرود اعتراض کنیم. همه مردم ایران مجرم هستند. همه محارب هستند . همه محکوم به مرگ هستند مگر این که خلافش اثبات شده باشد.

انتقام گیری های کورکورانه از زندانیان سیاسی و کشتار آنها دردی را از دولت ورشکسته ایران دوا نمی کند. در صحنه بین المللی آنچنان خوار و ذلیل شده است که شعارهای هردمببلی را کنار گذاشته و برای "حفظ نظام" با امریکای جهان خوار حاضر به مذاکره شده است آن هم در شرایطی که امریکا در همه جهت ها دست بالا را دارد.در درون ایران اعتراضات روز به روز بالاتر میگیرند. به نوشته سایت همبستگی ملی تنها در سال 1385 بیش از چهارهزار و صد تظاهرات در ایران بر پا شده است. مردم از اینهمه ظلم و ستم و خفقان به جان آمده اند. در تبریز مردی پس از کشتن شش فرزند و همسرش به دلیل فقر خودکشی کرد. کارگران ماهها و سالها است که حقوقشان را نگرفته اند. آلودگی هوا و آب و .. بیداد میکند. وضع بهداشت و درمان حکایت دیگری است. مردم از نداری به فروش کلیه و چشم رو آورده اند. دولت آنقدر بیشرف است که به مردم زلزله زده لرستان هم رحم نمی کند . در چنین شرایطی تنها مغز کوچک آقای احمدی نژاد و قلب های سیاه رهبر و کابینه اش است که گمان میکند با کشتن یک انسان دیگر میتواند دردی از شمار دردهای بی درمان این دولت ورشکسته و رو به سقوط را در مان کند.

اعدام زندانیان سیاسی و انسان های بی پناه دیگر مانند فاطمه حقیقت پژوه تنها پرونده سیاه دولت جمهوری اسلامی را سیاه تر و سنگین تر میکند. روزی هم خواهد رسید که اینها باید در برابر دادگاهی با یستند و به مردم ایران حساب پس بدهند.

تا آن روز ما می توانیم صدایمان را هر چه رساتر بلند کنیم و به اعدام های پی در پی در ایران و بخصوص اعدام زندانیان سیاسی اعتراض کنیم.میتوانیم در هر جای دنیا با مقامات دولتی و سازمانهای بین المللی تماس بگیریم.حتی اگر گوش شنوایی نباشد ما لااقل دادمان را زده باشیم.

در این سایت می توانید آدرسهای سازمانهای حقوق بشر را پیدا کنید

http://humanrightsorganizations.blogspot.com

در کشور خودتان میتوانید با نمایندگان و مقامات دولتی و روزنامه ها و تلویزیون ها تماس بگیرید.

. بیایید ولی الله فیض مهدوی و دیگر زندانیان سیاسی را تنها نگذاریم.


Tuesday, March 21, 2006

نوروز سال 1385 بر همه شما عزیزان گرامی باد



سرود جاویدان بهاران خجسته باد
از زنده یاد کرامت الله دانشیان


هوا دلپذیر شد - گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید

به جوش آمدست خون درون رگ گیاه
بهار خجسته باز
خرامان رسد ز راه

به خویشان - به دوستان به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار میکنند

به آنان که با قلم
نواحی درد را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند
بهاران خجسته باد

و این بند بندگی
واین بار فقر و جهل
ز سرتاسر جهان به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد

برای شنیدن سرود روی این لینک بزنید

در نوروز سال 1385 یاد همه انسانهای پاکی که جان خود را برای آزادی انسانهای دیگر بر کف دستشان نهادند و با تن های رنجور و شکنجه شده در برابر دژخیمان ایستادند گرامی باد. یاد همه شهیدان راه آزادی- یاد آنها که در سال 1384 به جرم آزادیخواهی سر به دار شدند- یاد اسماعیل محمدی از اعضای کومه له پدر 5 فرزند که ناجوانمردانه در زندان ارومیه اعدام شد- شوانه قادری جوان کرد که به جرم ایستادگی در برابر مزدوران رژیم جمهوری اسلامی به شنیع ترین وجه زجر کش شد و یاد مجاهد خلق حجت زمانی که پس از 4 سال و نیم شکنجه در زندان گوهردشت به دلیل تن ندادن به مصاحبه و همکاری با انجمن نجات جمهوری اسلامی به دار آویخته شد و هنوز جسدش به خانواده اش تحویل داده نشده است - یاد انسانهایی که به جرم اعتراض به جمهوری اسلامی در جای جای ایران - در اهواز- در سنندج- در بلوچستان- در پیرانشهر و در ماکو به خون خفتند گرامی باد.

سال 1384 سال ننگ برای دولت جمهوری اسلامی و سال افتخار برای مردم ایران بود.
دولت جمهوری اسلامی با انتصاب یک پاسدار آدمکش به ریاست جمهوری و گماردن مامورین وزارت اطلاعات و اعضای سپاه پاسداران و حاکمین شرع دادگاههای قتل عام سال 67 به عنوان اعضای کابینه- شهردار تهران و حتی استانداران و روسای دانشگاهها ترس و وحشت خود را از مردم علنی کرد.
در عوض مردم ایران با اعتصاب غذا- با تحصن- با تظاهرات و با اعتصاب در همه جای ایران خشم و نفرت خود را از دولت جمهوری اسلامی ابراز کردند. از نمونه های بارز این ایستادگی اعتصاب غذاهای مداوم زندانیان سیاسی گوهر دشت کرج - اعتصاب کارگران شرکت واحد و تظاهرات زنان در پارک دانشجو و در مقابل استادیوم آزادی برای تماشای مسابقه فوتبال است.
امیدوارم که سال 1385 سال تعیین تکلیف رژیم آخوندی باشد. امیدوارم که بتوانیم سایه جنگ خانمان سوزی را که احمدی نژاد و دولتش خواب آن را برای ایران می بینند از کشورمان منحرف کنیم. امیدوارم به دنیا نشان بدهیم که جنگ ما با دولت ایران است و خودمان میتوانیم بدون دخالت خارچی از عهده این دیوانه ها بر بیاییم. امیدوارم در سال 1385 دولت های خارجی دست از حمایت از ملاهای ایران بردارند و با دولت فاشیست ایران قطع رابطه کنند و جلوی تیر خلاص زن ها ی ایران فرش قرمز پهن نکنند . مردم ایران خودشان بلدند تکلیفشان را با ملاها روشن کنند. مردم ایران حق دارند مثل هر انسان دیگری کار کنند و زندگی معمولی و انسانی و به دور از مزاحمت داشته باشند. امیدوارم سال 1385 سال پیوند همه حرکات آزادیخواهانه مردم ایران شود و سالی باشد که زنجیرهای جمهوری اسلامی را از پایمان بکنیم و برای همیشه به دوربیندازیم...

Thursday, March 16, 2006

خطر اعدام ولی الله فیض مهدوی در ایام عید نوروز

رژیم خونخوار ایران در روز هجدهم بهمن ماه امسال حجت زمانی را پس از ربودن از سلولش در اتاق شکنجه اعدام کرد. تا حالا که بیش از یک ماه از این اعدام ناجوانمردانه میگذرد هنوز جنازه حجت زمانی را به خانواده اش که باید هر بار صدها کیلومتر از ایلام به تهران بیایند تحویل نداده است. در این میان در ماکو تظاهرات کردها را به خون کشیدند. در اهواز برای 50 نفر حکم محارب صادر کردند. کارگران شرکت واحد همچنان در زندان هستند. احکام اعدام در ملا عام و در میدان ها اجرا شد. همه برای اینکه مردم را بترسانند. اگر فشارهای خارجی بر این دولت زیادتر شود پاسداران بی انگیزه جمهوری اسلامی که اکثرا برای کلید بهشت در این دنیا یا در آن دنیا در جنایات ملاها شریک شده بودند شروع به ریزش خواهند کرد. ملاها این را میدانند. برای زهر چشم گرفتن از مردم می خواهندحمام خون را پا برجا نگه دارند. این ممکن است در کوتاه مدت اثر کند اما یادشان رفته که مردم دیگر به جز زنجیر پایشان چیزی برای از دست دادن ندارند.و روزی حق ملاهایی را که حتی برای توالت رفتن و لباس پوشیدن و وبلاگ نوشتن آنها قانون تعیین میکنند و کاری به جز کشتار و شکنجه مردم ندارند را کف دستشان خواهند گذاشت. دور نیست و دیر نیست آن روز...

دژخیمانی که با کشتن و کتک زدن مردم بیگناه برای این "پدیده ها" خوش خدمتی میکنند باید یادشان بیاید که رژیم با سعید امامی و سعید حجاریان چه کرد. ملاها روزی که خودشان را در خطر ببینند به هیچکس رحم نخواهند کرد و قبل از هر چیز اعوان و انصاری را که میتوانند علیه شان مدرک باشند از بین خواهند برد..

در این میان جان همه زندانیان سیاسی ایران در خطر است. رژیم خونخوار می خواهد در ایام عید ولی الله فیض مهدوی 28 ساله را اعدام کند. بیایید علیه این اقدام ضد بشری به هر جا که میتوانیم اعتراض کنیم. آدرس سازمانهای حقوق بشر در این وبلاگ موجود هستند.

متن بیانیه کانون دفاع از زندانیان سیاسی (در تبعید)

یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام در خطر مرگ قرار گرفت
بر اساس اطلاعیه ای که دیده‌بان حقوق بشر در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۰۶ منتشر کرد، ، زندانبانان زندان گوهردشت به طور متناوب به ولی الله فیض مهدوی ۲۸ ساله که در سال ۲۰۰۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به مرگ محکوم شده است، گفته‌ اند وی را در تعطیلات نوروزی به جوخه مرگ می سپارند. ولی الله فیض مهدوی هم اکنون در زندان گوهردشت کرج نگه‌‌ داری می شود.
رژیم جمهوری اسلامی در طول حیات ننگین و سراپا خون‌بار خود، هزاران هزار زندانی سیاسی را در زندان‌های مخوف خود به جوخه مرگ سپرده است. در هر زمان و شرایطی، با توجه به فضای جامعه و رشد نارضایتی‌های اجتماعی و به ویژ زمانی که در تنگا قرار گرفته است، برای ضربه زدن به روحیه مقاومت‌ آمیز توده‌های مردم، به ویژه زندانیان سیاسی، زندانیانی را که به مرگ محکوم کرده است، یکی بعد از دیگری به جوخه مرگ می‌سپارد.
این رسم جنایت‌کاران اسلامی حاکم برای ایران طی نزدیک به سه دهه گذشته بوده است. جانیان حاکم، در تاریخ هفت فوریه ۲۰۰۶، زمانی که اعتراضات کارگران شرکت واحد و اعتصابات و اعتراضات کارگری فضای جامعه را احاطه کرده بود و رژیم درگیر بحران‌های فزاینده داخلی و خارجی شد، حجت زمانی را به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین به جوخه مرگ سپرد و برای زندانیان سیاسی کرد چندین حکم مرگ صادر کرد. کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید) از جهانیان، همه‌ی آزادی‌خواهان و مخالفان مجازات مرگ می‌خواهد، رژیم اسلامی حاکم بر ایران را برای لغو احکام مجازات مرگ تحت فشار قرار دهند و به خطری که ولی الله فیض مهدوی و سایر زندانیان سیاسی محکوم به مرگ را تهدید می‌کند، اعتراض کنند.

کانون زندانیان سیاسی ایران(در تبعید)۲۵ اسقند ۲۰۰۶ برابر با ۱۶ مارس ۲۰۰۶‌

This page is powered by Blogger. Isn't yours?